بهار
گل و بهار
عید نوروزتان مبارک باد
فصل شوق و شعف دوباره رسید
ازپس برف وسردی وسرما
بازآمد بهاروسبزه دمید 
شاخه های پرازشکوفه وگل
کوچه وباغ راچراغان کرد
بازفیروزه گون بشد صحرا
لاله درکوه ودشت طوفان کرد
بلبل ازشوق گل غزلخوان شد
دل اوشورعا شقانه گرفت
باز برشاخسارسروبلند
عند لیب آمدآشیانه گرفت
بازآمد نسیم زدره ودشت
هرطرف بوی عطرپیچیده است
عطرنرگس وسوسن وگل سرخ
زانکه گل بانسیم رقصیده است
بازرنگین کمان رنگارنگ
ابروخورشیدرابهانه گرفت
ازپس ابروبارش باران
دشت وکوهساررانشانه گرفت
بازدهقان پیر زحمتکش
یوغ اسپارراگرفت بدست
شدروان سوی کشت زارودشت
هیچگاه اوزکاروبار نخست
می زند بیل ومی نماید کار
می کند قلبه ما له واسپار
می کارد به ذوق وشوق تمام
گندم وجو جواری هم بسیار
بازدرقریه روستاوشهر
جنب وجوش دوباره پیداشد
غوچچی آن قاصد بهاری هم
پرزنان درهوا هویدا شد
محمد جواد میرزاده کانادا